گاهی در طراحی تجربه کاربری، قوانینی وجود دارند که در نگاه اول بسیار ساده و بدیهی به نظر می‌رسند؛ اما وقتی آن‌ها را به‌درستی بفهمیم و درست پیاده کنیم، نتایج شگفت‌انگیزی خلق می‌شود. قانون فیتز (Fitts’s Law) یکی از همان قوانین طلایی اما نادیده‌ گرفته‌ شده است. قانونی که ریشه‌ای در روانشناسی و فیزیک دارد، اما در طراحی دکمه، منو، تعامل و حتی جای‌گیری ساده‌ترین عناصر دیجیتال، نقشی مهمی بازی می‌کند.

در این مقاله، با استناد به تجربه عملی تیم منتوریکس در پروژه‌های متنوع UX، به بررسی دقیق و کاربردی قانون فیتز می‌پردازیم و نشان می‌دهیم چگونه رعایت اصول قانون فیتز در طراحی، می‌تواند مسیر کاربر را کوتاه‌تر، تصمیم‌گیری‌اش را سریع‌تر و تجربه‌اش را خوشایندتر کند. با ما همراه باشید تا از یک قانون ساده، یک تجربه کاربری حرفه‌ای بسازیم.

قانون فیتز چیست؟

قانون فیتز (Fitts’s Law) یکی از اصول پایه‌ای در طراحی تجربه کاربری و تعامل انسان و رایانه است که نخستین‌بار توسط روانشناس آمریکایی، «پاول فیتز»، در سال ۱۹۵۴ مطرح شد. این قانون به زبان ساده می‌گوید: زمان لازم برای رسیدن به یک هدف (مثلاً کلیک روی یک دکمه) به دو عامل بستگی دارد: فاصله هدف تا کاربر و اندازه آن. هرچه یک عنصر بزرگ‌تر و نزدیک‌تر باشد، کاربر سریع‌تر می‌تواند با آن تعامل برقرار کند. این قانون از مدل‌های ریاضی استفاده می‌کند تا این رابطه را به‌صورت کمی و قابل‌اندازه‌گیری بیان کند، اما نکته مهم اینجاست که در عمل هم نتایج آن کاملاً قابل مشاهده است.

در دنیای طراحی UX، قانون فیتز به ما کمک می‌کند تا بدانیم چطور باید دکمه‌ها، لینک‌ها، منوها و سایر نقاط تعاملی صفحه را بچینیم. وقتی هدف کاربر مشخص است، طراحی باید به‌گونه‌ای باشد که او سریع و بدون فکر اضافه به آن برسد. به‌عنوان مثال، قرار دادن یک دکمه فراخوان (CTA) بزرگ و قابل‌مشاهده در پایین صفحه موبایل – جایی که انگشت به‌ راحتی به آن می‌رسد – مصداقی عملی از رعایت این قانون است. بنابراین، قانون فیتز هم به زیبایی بصری مربوط است و هم مستقیماً با کارایی و راحتی تجربه کاربری ارتباط دارد.

قانون فیتز چیست؟

قانون فیتز دقیقاً چه چیزی را در UX توضیح می‌دهد؟

قانون فیتز (Fitts’s Law) یکی از مهم‌ترین اصول علمی در طراحی تجربه کاربری (UX) است که به‌طور خاص رفتار کاربر هنگام تعامل با رابط کاربری را تحلیل و پیش‌بینی می‌کند. این قانون در UX توضیح می‌دهد که طراح باید چگونه موقعیت و اندازه عناصر تعاملی را تنظیم کند تا تجربه کاربر روان، سریع و بدون زحمت باشد.

در طراحی رابط کاربری، قانون فیتز مستقیماً بر چیدمان دکمه‌ها، آیتم‌های منو، آیکون‌ها، تب‌ها و حتی المان‌هایی مثل پاپ‌آپ‌ها اثر می‌گذارد. وقتی کاربر قرار است کاری انجام دهد (مثل بستن تبلیغ، خرید محصول یا ثبت‌نام)، این تعامل باید تا حد ممکن ساده و بی‌دردسر باشد. اگر کاربر مجبور شود زمان زیادی صرف پیدا کردن یک گزینه یا تمرکز برای کلیک دقیق روی یک دکمه کوچک کند، احتمال رها کردن فرایند یا تجربه ناخوشایند افزایش می‌یابد. بنابراین قانون فیتز در UX توضیح می‌دهد که طراحی باید از لحاظ تعاملی سریع، قابل‌دسترسی و بدون اصطکاک ذهنی باشد تا کاربر احساس راحتی و کنترل داشته باشد.

از دیدگاه منتوریکس، این قانون صرفاً یک نکته تئوری نیست، بلکه پایه بسیاری از تصمیمات طراحی است. مثلاً در بررسی پروژه‌های واقعی، دیده شده که دکمه‌های CTA (دعوت به اقدام) یا خیلی کوچک هستند یا موقعیت مناسبی ندارند، که باعث کاهش نرخ تبدیل می‌شود. با استفاده از قانون فیتز، طراحان ما دکمه‌ها را بزرگ‌تر، رنگارنگ‌تر و در دسترس‌تر می‌چینند تا بدون نیاز به تمرکز یا جستجو، کاربر به سرعت آنچه می‌خواهد را پیدا کند و انجام دهد. در نتیجه، این قانون به طور کامل توضیح می‌دهد که چطور اندازه، فاصله و موقعیت المان‌ها می‌تواند تجربه‌ای سریع، مؤثر و رضایت‌بخش برای کاربر بسازد. این دقیقاً همان رویکردی است که در طراحی UI UX ما دنبال می‌شود تا هر جزء از رابط کاربری در راستای نیاز واقعی کاربر قرار بگیرد.

بیشتر بخوانید: مراحل طراحی تجربه کاربری (UX)

قانون فیتز دقیقاً چه چیزی را در UX توضیح می‌دهد؟

کاربردهای عملی قانون فیتز در طراحی + تجربه منتوریکس

قانون فیتز (Fitts’ Law) شاید در ابتدا فقط یک فرمول ساده به نظر برسد، اما در عمل، یکی از پایه‌ای‌ترین اصول طراحی تجربه کاربری است که به ما می‌گوید: هرچه هدفی بزرگ‌تر و نزدیک‌تر باشد، کاربر راحت‌تر و سریع‌تر با آن تعامل برقرار می‌کند. این قانون ساده، تأثیر چشمگیری در بهبود نرخ تعامل کاربر دارد.

در تیم منتوریکس، تجربه سال‌ها کار روی پروژه‌های واقعی به ما نشان داده که بسیاری از مشکلات تعامل کاربر از نادیده گرفتن همین اصل ساده ناشی می‌شود. برای مثال، اگر دکمه‌ی خرید در صفحه‌ی محصول بسیار کوچک و کم‌رنگ طراحی شده باشد، کاربران به سختی آن را پیدا می‌کنند. پس از اعمال تغییراتی بر اساس قانون فیتز — یعنی افزایش اندازه دکمه، استفاده از رنگی واضح و قرار دادن آن در محلی قابل مشاهده و نزدیک به نقطه‌ی تمرکز چشم — نرخ کلیک می‌تواند تا چند برابر افزایش پیدا کند.

از دکمه‌ها تا آیتم‌های منو و تب‌ها، قانون فیتز به ما کمک می‌کند محل، اندازه و فاصله المان‌ها را طوری طراحی کنیم که بدون نیاز به دقت زیاد، تعامل سریع و بدون زحمت باشد. به زبان ساده: هرچقدر راه را برای کاربر کوتاه‌تر و واضح‌تر کنیم، تجربه‌ای روان‌تر و موفق‌تر خواهیم ساخت.

کاربردهای عملی قانون فیتز در طراحی + تجربه منتوریکس

CTA و قانون فیتز؛ وقتی دکمه‌ها نجات‌دهنده می‌شوند

دکمه‌های فراخوان به اقدام (CTA) در طراحی تجربه کاربری، حکم چراغ راهنما را دارند. از ثبت‌نام گرفته تا خرید، این دکمه‌ها همان نقاط تصمیم‌گیری کاربر هستند؛ بنابراین باید همیشه به سادگی پیدا شوند، بزرگ، برجسته و قابل کلیک باشند.

بزرگ‌ترین اشتباه تیم‌های طراحی در رابطه با CTA، نادیده گرفتن موقعیت، اندازه و فاصله مناسب است. مثلاً دکمه‌ای که در نسخه موبایل بالای صفحه قرار دارد یا خیلی کوچک و در گوشه‌ای از دید کاربر است، عملاً کارایی خود را از دست می‌دهد؛ حتی اگر از لحاظ زیبایی بی‌نقص باشد.

به کمک قانون فیتز، در پروژه‌های مختلف CTAها را به مکان‌هایی منتقل کرده‌ایم که کاربر به‌صورت طبیعی نگاه و انگشتش آنجا می‌افتد: نیمه پایین صفحه در موبایل، سمت راست در دسکتاپ، و در مرکز توجه بصری. همچنین، اندازه و رنگ این دکمه‌ها را طوری انتخاب کرده‌ایم که بدون نیاز به فکر کردن، تصمیم‌گیری را ساده کنند. نتیجه؟ افزایش نرخ تبدیل، کاهش نرخ پرش و تجربه‌ای رضایت‌بخش برای کاربران.

فیتز فقط دکمه نیست

یکی از سوءتفاهم‌های رایج درباره قانون فیتز این است که فقط به دکمه‌ها مربوط می‌شود؛ درحالی‌که این قانون، هرگونه تعامل فیزیکی یا دیجیتال با یک «هدف» را در بر می‌گیرد. یعنی هر چیزی که کاربر باید روی آن کلیک کند، لمسش کند یا با آن تعامل داشته باشد. از بستن یک پاپ‌آپ گرفته تا جابجایی بین تب‌های یک اپلیکیشن.

در منتوریکس، وقتی ساختار یک منوی ناوبری را بررسی می‌کنیم، قانون فیتز را به کار می‌بریم تا آیتم‌های پرکاربرد، هم از نظر اندازه بزرگ‌تر باشند و هم از نظر فاصله نزدیک‌تر. یا وقتی کاربران باید در یک فرم چند مرحله‌ای جلو بروند، دکمه‌های «بعدی» و «بازگشت» طوری قرار می‌گیرند که کاربر با کمترین تلاش آن‌ها را بزند، نه اینکه دنبالشان بگردد.

مثال جالب دیگر، دکمه‌ی Skip Ad در اپلیکیشن یوتیوب است. این دکمه، بزرگ و واضح و در محلی قرار گرفته که کاربر به راحتی بتواند روی آن کلیک کند. این یعنی طراحی هوشمند با اتکا به قانون فیتز، حتی در کوچک‌ترین تعاملات، تجربه کاربری را به‌شدت بهبود می‌دهد.

CTA و قانون فیتز؛ وقتی دکمه‌ها نجات‌دهنده می‌شوند

 تعادل زیبایی و کارایی؛ چرا دیده‌شدن مهم‌تر از زیبایی است؟

یکی از رایج‌ترین چالش‌هایی که تیم‌های UX با آن روبه‌رو هستند، توازن بین زیبایی بصری و عملکرد است. خیلی وقت‌ها کارفرما یا حتی طراح، وسوسه می‌شود که همه چیز را «مینیمال»، «ظریف» یا «مدرن» طراحی کند. اما قانون فیتز به ما یادآوری می‌کند که اولویت همیشه با دسترسی و تعامل است، نه فقط زیبایی.

در طراحی UX، ما از یک اصل مهم پیروی می‌کنیم: چیزی که دیده نشود، وجود ندارد. دکمه‌ای که هر چقدر هم زیبا باشد، اما کاربر آن را نبیند یا به سختی بتواند کلیکش کند، دیگر ابزار نیست؛ یک شی تزئینی است.

کار در UX یعنی پیدا کردن نقطه تعادل بین «زیبایی که کاربردی باشد» و «کاربردی‌ که زیبا باشد». دکمه‌ای با کنتراست مناسب، فضای سفید کافی، اندازه‌ی درست و محل مناسب می‌تواند هم زیبا باشد، هم کاملاً در خدمت تعامل کاربر. پس قانون فیتز، صرفاً قانون سرعت نیست، قانون دیده‌شدن مؤثر است.

بیشتر بخوانید:  توهم انتخاب (Choice Overload)؛ چرا انتخاب‌های زیاد ما را سردرگم می‌کنند؟

 تعادل زیبایی و کارایی؛ چرا دیده‌شدن مهم‌تر از زیبایی است؟

مخالفت‌های رایج کارفرماها و پاسخ UX

طبیعی است که در فرآیند طراحی، مخالفت‌هایی از سمت کارفرماها یا ذی‌نفعان پروژه شنیده شود. معمولاً هم این جمله‌ها را می‌شنویم:

  • «این دکمه زیادی بزرگه، زیبا نیست»
  • «این آیکون‌ها چرا انقدر از هم فاصله دارن؟»
  • « کاربر خودش باید دنبال دکمه بگرده؟»

اینجا دقیقاً جایی است که طراح UX باید هم متخصص تجربه کاربر باشد، هم یک مذاکره‌کننده‌ی قوی. ما در منتوریکس همیشه این اصل را توضیح می‌دهیم: قرار نیست کاربر فکر کند. قرار است بدون فکر کردن، به نتیجه برسد. این یعنی هر چیزی که زمان یا انرژی ذهنی از کاربر بگیرد، باید بازنگری شود.

در مواجهه با این مخالفت‌ها، ما اغلب از داده‌ها و تست‌های واقعی کمک می‌گیریم. مثلاً نشان می‌دهیم که بعد از بزرگ‌تر کردن CTA، نرخ تبدیل افزایش یافته یا وقتی فاصله آیکون‌ها بیشتر شده، نرخ کلیک اشتباهی کاهش پیدا کرده. یعنی زیبایی نباید قربانی کارایی شود، ولی کارایی هم نباید قربانی سلیقه شخصی باشد.

گاهی حتی یک گفت‌وگوی کوتاه با کارفرما درباره تجربه خودش در اپلیکیشن‌های محبوب (مثل اینکه چقدر راحت دکمه Skip Ad در یوتیوب را می‌زند) می‌تواند نگاه او را تغییر دهد. چون همه ما کاربریم، فقط گاهی فراموش می‌کنیم که طراحی خوب یعنی طراحی برای انسان، نه فقط برای چشم.

سخن آخر

قانون فیتز (Fitts’s Law) شاید در ظاهر یک قانون ساده باشد، اما تأثیر عمیقی بر کیفیت تجربه کاربری دارد. این قانون می‌گوید: هرچقدر هدفی (مثل دکمه یا لینک) بزرگ‌تر و نزدیک‌تر باشد، کاربر سریع‌تر و راحت‌تر می‌تواند با آن تعامل برقرار کند. همین اصل ساده، وقتی وارد دنیای طراحی UI و UX می‌شود، تفاوت بین طراحی معمولی و طراحی حرفه‌ای را رقم می‌زند.

در تجربه منتوریکس، بارها دیده‌ایم که اجرای درست این قانون چطور نرخ تبدیل را افزایش داده، تعامل کاربران را بهبود بخشیده و مسیر استفاده از محصول را روان‌تر کرده. از محل قرارگیری دکمه‌ها تا اندازه آن‌ها، فاصله بین آیکون‌ها، رنگ CTAها و حتی طراحی نوار منوها، همه می‌توانند با نگاه دقیق به قانون فیتز، بهتر و هوشمندانه‌تر طراحی شوند.

اما شاید مهم‌ترین چیزی که باید در ذهن داشته باشیم این باشد که:
حتی در زیباترین طراحی‌ها هم، اگر کاربر نتواند به‌سرعت هدفش را پیدا کند، تجربه خوبی نخواهد داشت. قانون فیتز به ما یادآوری می‌کند که در طراحی UI/UX، سادگی در دسترسی مهم‌تر از هر چیز دیگری است. اگر می‌خواهید وب‌سایتی داشته باشید که نه فقط زیبا، بلکه کارآمد و کاربرمحور باشد، با مشاوران ما در بخش خدمات طراحی سایت اختصاصی در تماس باشید.

قانون فیتز (Fitts's Law) در طراحی UX؛ ساده اما مؤثر

قانون فیتز (Fitts’s Law) در طراحی UX؛ ساده اما مؤثر

نظرات و سوالات شما

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری