تا حالا به این فکر کردید که چه چیزی موقع خوردن ماست میوهای بیشتر حال میدهد؟ یا کدام قسمت خوردن چیپس لذتبخشتر است؟ یا کدام بخش سیگار کشیدن بیشتر از همه کیف میدهد؟ سوالات عجیبی است نه؟ اصلاً این حرفها چه ربطی به دیجیتال مارکتینگ دارد؟
بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ، حوزه جدیدی از مارکتینگ است که با کمک آن بررسی میکنند موقع انجام چه کاری، نورونهای مغزی بیشتر از همه تحریک و چه هورمونهایی ترشح میشوند؟ اگر میخواهید بدانید چطور به کمک نورو مارکتینگ، روی محصولاتتان کار کنید تا مشتریان وفادار بیشتری داشته باشید، ادامه این مقاله منتوریکس را از دست ندهید.
لذت، نورومارکتینگ و دیگر هیچ
در بازاریابی عصبی با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیس عملکردی (fMRI) واکنشهای مغز را در پاسخ به اتفاقات مختلف بررسی میکنند. در واقع، محققان تغییرات در قسمتهای مختلف مغز و فهمیدن اینکه چرا مصرفکنندگان تصمیمی را میگیرند و چه بخشی از مغز به آنها دستور انجام کارها را میدهد، را اندازهگیری میکنند.
تحلیلگران بازاریابی با کمک نورو مارکتینگ دنبال پاسخی برای سوال «آیا واقعاً مشتریان این محصول را دوست دارند؟» هستند. دانش بهدست آمده از این تحلیل به بازاریابان کمک میکند، محصولات، خدمات و کمپینهای بازاریابی را بهطور موثرتری طراحی کنند. مثلاً در آزمایشی که روی ماست میوهای انجام شد، متوجه شدند که لذتبخشترین قسمت خوردن ماست میوهای، بازکردن در ماست است.
بنابراین، بازاریابان با کار کردن روی صدای در و راحت باز شدن آن میتوانند تجربه جذابتری را برای مشتری رقم بزنند.
چند مثال از نورومارکتینگ
در ادامه چند مثال از نورومارکتینگ را با هم مرور میکنیم:
۱. اهمیت نگاه کردن
یک ترفند قدیمی وجود دارد که میگوید تبلیغاتی که در آنها از آدمها استفاده میشود، بسیار موثرتر از تبلیغاتی هستند که آدمی در آنها وجود ندارد. مخصوصاً تصاویر و فیلمهای نوزادان، توجه مشتریان بالقوه بیشتری را به خود جلب میکنند. مدتهاست که بازاریابان بااستفاده از نمای نزدیک چهره کودکان، سعی در فروش محصولات بیشتر دارند.
اما تحقیقات نشان داده که این کار کافی نیست. محققان کشف کردهاند که وقتی کودک به چهره خود نگاه میکند، بینندگان تمرکز بیشتری روی صورت کودک دارند و این به ضرر محتوای تبلیغاتی و بهینه سازی نرخ تبدیل است. اما اگر نوزاد به محصول یا متن تبلیغات در گوگل نگاه کند، توجه بیننده به محصول یا خدمات بیشتر میشود.
۲. اهمیت بستهبندی
همه ما به سمت بستهبندیهای خاص، چشمگیر و جذاب کشیده میشویم. بازاریابان از اول هم میدانستند که فقط محصولی که داخل بستهبندی است اهمیت ندارد. اما محققان نورومارکتینگ، مرحله تازهای پیش روی بازاریابان گذاشتهاند. برندهای معروفی مثل Campbell و Frito-Lay از تصویربرداری تشدید مغناطیسی برای بازطراحی بستهبندیهای خود استفاده کردهاند.
در جریان آزمایشات، به مشتریان بستهبندیهایی نشان داده شده و واکنشهایشان را در ۳ دسته مثبت، منفی و خنثی ثبت کردند. علاوهبر این، با آنها درباره رنگ، متن و تصاویر به طور مفصل صحبت شد. مثلاً در این تحقیقات، مشخص شد که مشتریان زیاد از بستهبندیهای براق خوششان نمیآید و بیشتر بستهبندیهای مات را میپسندند.
۳. آشکار کردن پاسخهای پنهان
شرکت Cheetos، آزمایشی ترتیب داد و در آن، زنی برای شوخی، روی لباسهای سفید دوستش در ماشین لباسشویی، پفک ریخت. در این آزمایش با نوار مغزی، واکنش بینندگان ثبت شد. شرکتکنندگان گفتند که ما از این تبلیغ خوشمان نمیآید اما وقتی نتایج نوار مغزی بررسی شد، مشخص شد که در واقع از این کار خوششان آمده بود. بنابراین بازاریابی عصبی میتواند افکار و ترجیحات پنهان افراد را آشکار کند.
نورومارکتینگ را به خاطر بسپارید
fMRI پتانسیل خارقالعادهای برای افزایش استراتژیهای بازاریابی و تغییر شیوه مشارکت مشتریان دارد. خلق لحظه طلایی (AHA Momment) نشان از اهمیتی است که شما به ایجاد تجربههای شگفتانگیز برای مصرفکنندگان میدهید. با طراحی AHA Mommentهای لذتبخش، لحظاتی فراموش نشدنی برای مصرفکنندگان ایجاد کنید تا دوباره سراغتان را بگیرند.
اگر این مطلب را دوست داشتید، حتما مطلب ناج مارکتینگ را هم مطالعه کنید. همچنین شما میتوانید برای دریافت مشاوره دیجیتال مارکتینگ و خدمات سئو با منتوریکس تماس بگیرید.