
کمتر کسی در دنیا وجود دارد که سریال بازی تاج و تخت را ندیده باشد، در قسمت آخر این سریال در فصل 8 قسمت 6 وقتی همهچیز به پایان میرسد و میخواهند پادشاه را انتخاب کنند، تیریون لنیستر که سرش همیشه در کتاب و خواندن بوده و به داناییاش مشهور است قدم پیش میگذارد و میگوید:

"در این چند وقت داشتم با خودم فکر میکردم چه چیزی میتواند مردم را متحد کند. ارتش، پول، طلا، پرچم و خاندان، هیچکدام نمیتواند مردم را به خوبی داستانها با هم متحد کند. هیچ چیزی در دنیا باارزشتر و قویتر از یک داستان خوب نیست. هیچکس نمیتواند جلوی داستانها را بگیرد، هیچ دشمنی نمیتواند آن را شکست دهد و چه داستانی بهتر از داستان برن شکسته (برن استارک). پسری که از برج افتاد و فلج شد، یادگرفت پرواز کند و تبدیل به کلاغ سه چشم شود. او تمام خاطرات ماست و تمام داستانهای ما را با خود حفظ میکند."

همین جملات تیریون لنیستر کافیست تا به ارزش داستان و داستانسرایی پی ببرید. داستان سرایی یا همان (Storytelling) که در دوره دیجیتال مارکتینگ درباره آن مفصل صحبت کردیم یک روش، فرآیند یا متد نیست، بلکه به عنوان یک هنر تعریف میشود. داستان سرایی دقیقا مانند هنر، به خلاقیت، بینایی، مهارت و تمرین نیاز دارد. با این توصیفات داستان سرایی کار سختی به نظر میآید؟ البته همینطور نیز است و باید در آن بسیا تمرین داشته باشید، چون داستان سرایی از مولفههای مهم در موفقیت کمپینهای تبلیغاتی و برندسازی به حساب میآید و باعث میشود مخاطبان شما، به مشتریان وفادار تبدیل شوند.
- داستان سرایی چیست؟
- چرا باید از داستان سرایی استفاده کنیم؟
- چه چیزی یک داستان را خوب میکند؟
- متغیرهای داستان خوب چه هستند؟
- فرآیند داستانسرایی چگونه است؟
شاید این داستان کوتاه ارنست همینگوی، شروع بحث داستانسرایی به شکل امروزی باشد. ارنست همینگوی با جابهجایی چند کلمه از یک تیتر روزنامه، داستانی ساخت که باعث تحسین همه شد و نظرات را به خود جلب کرد:
برای فروش: کفشهای کودک، پوشیده نشده
این داستان چند کلمهای که به ارنست همینگوی نسبت دادهاند، انقلابی در بازاریابی به راه انداخت که چگونه میتوانند با یک داستان، نظر مخاطبان را به خود جذب کرد. پس خودکار خود را بردارید و آماده باشید تا با داستان و داستان سرایی که قدرتش از هر چیزی در این دنیا بیشتر است، آشنا شویم.
داستان سرایی چیست؟
داستان سرایی روند استفاده از واقعیت و روایت، برای برقراری ارتباط با مخاطبان است. برخی از داستانها کاملا واقعی هستند و برخی برای تبیین بهتر پیام اصلی، بداههگویی میشوند. داستان سرایی، نوعی هنر است که زمان زیادی از پیدایش آن میگذرد و در هر فرهنگ و جامعه جایگاه خاصی دارند. چرا؟ زیرا داستانها یک زبان جهانی هستند که تمام مردم، صرف نظر از گویش، زادگاه یا میراث، میتوانند آن را درک کنند. داستانها تخیل و اشتیاق را تحریک میکنند و باعث ایجاد احساس اجتماعی بودن در بین شنوندگان و گویندگان میشوند. گفتن یک داستان مثل این است که یک تابلو نقاشی را با کلمات طراحی کنید.
شاهنامه فردوسی از آن داستانهای حماسی است که در طی 30 سال سروده شده است. برخی میگویند داستانهای شاهنامه و نقل کردن سینه به سینه آن در میان مردم، باعث برجای ماندن زبان فارسی امروزی است. شاید در آن موقع و با حملهی اعراب و دیگر اتفاقات امروز ایران زبان دیگری داشت. اما هر داستانی یک داستان سرای خوب هم میخواهد، مانند نقالان که شاهنامه را میخوانند، افراد خاصی باید داستان سرای سازمانی باشند.
در حالی که هر کس میتواند یک داستان بگوید، اما افراد خاصی مهارتهای داستان سرایی خود را به صورت مرتب پیشرفت میدهند و به نمایندگی از سازمان، برند یا کسب و کار به یک قصهگو تبدیل میشوند. معمولا از این افراد به عنوان بازاریاب، نویسندگان محتوا یا متخصصان روابط عمومی یاد میکنیم. هر یک از اعضای یک سازمان میتواند داستانی را بیان کند. اما قبل از اینکه به چگونگی این موضوع بپردازیم، بیایید در مورد این که چرا به عنوان یک جامعه و فرهنگ باید داستان بگوییم، صحبت کنیم.
چرا باید از داستان سرایی استفاده کنیم؟
دلایل مختلفی برای گفتن داستان وجود دارد، برای مثال فروش، سرگرمی، آموزش، بازاریابی محتوا یا حتی خالی بستن. در حال حاضر، در این بخش میخواهیم درباره این که چرا داستان سرایی را بر اساس لیستها و آمارهای کسب و کارمان تعریف میکنیم یا چرا داستانها راهی برای به اشتراک گذاری، توضیح و فروش اطلاعات هستند؟ صحبت کنیم. جواب این سوالات در زیر آمدهاند.
داستانها، مفاهیم انتزاعی و پیامهای سخت را ساده میکنند
همه ما هنگام تلاش برای درک یک ایده جدید یا موقعیت جدید، دچار سردرگمی شدهایم. داستانها راهی برای درک چیزهای جدید میدهند که هیچ اطلاع یا احساسی دربارهی آن نداریم. به مواقعی فکر کنید که داستانها به شما در درک بهتر یک مفهوم کمک کردهاند، شاید معلمی برای توضیح مسئله ریاضی از یک مثال در زندگی واقعی استفاده کرده است، یک واعظ یک موقعیت را در هنگام خطبه نشان داده است، یا یک سخنگو از یک مطالعه موردی برای انتقال دادههای پیچیده استفاده کرده است.
شاید یادم باشد معلم ریاضیمان برای فهماندن کاربرد مثلثات از داستان بیل زدن یک باغچه و استفاده از زاویهها برایمان گفته است، که چگونه با مثلثات و استفاده از زاویهها میتوانیم باغچه را به خوبی بیل بزنیم. شاید مثلثات یک درس سخت باشد اما معلم با گفتن این داستان میخواهد سادگی و استفادهی آن در زندگیمان را بگوید.
داستانها به تحکیم مفاهیم انتزاعی و ساده کردن پیامهای پیچیده بسیار کمک میکنند. گرفتن یک مفهوم بلند و غیر ملموس و ارتباط آن با استفاده از ایدههای بکر از بزرگترین نقاط قوت داستان پردازی در تجارت است. برای مثال شرکت اپل به جای گفتن مسائل فنی و پیچیده درباره رایانهها و موبایلهای هوشمند از داستان سرایی استفاده میکند تا بگوید محصولاتشان چه نفعی برای مخاطبانش دارند. این داستانها کاملا واقعی هستند و مخاطبان با آن کاملا ارتباط میگیرند و بیشتر برای خرید از اپل ترغیب میشوند.
داستانها مردم را کنار هم جمع میکند
همانطور که در بالا گفتیم، داستانها یک زبان جهانی هستند و تیریون لنیستر آن را بسیار قدرتمند میداند. همه ما داستان حماسی، شکست خوردن یا دل شکستگی را میفهمیم. همه ما احساسات را پردازش میکنیم و میتوانیم احساس خوشحالی، امید، ناامیدی و عصبانیت را با هم در میان بگذاریم.
داشتن اشتراک در یک داستان، حتی به سختترین افراد هم حس مشترک و اجتماع میبخشد. در دنیایی که با تعداد زیادی چیزهای مختلف طرف هستیم، داستانها مردم را به هم نزدیک میکنند و باعث ایجاد یک اجتماع یا کامونیتی میشوند. علیرغم زبان، مذهب، گرایشات سیاسی و یا قومیت، داستانها ما را از طریق احساس و پاسخ به آنها به هم متصل میکند. در واقع داستانها به ما احساس انسان بودن میدهند. بهترین مثال برای این مورد، TED TALKS ها هستند. شخصی تجربهای یا تحقیقاتی را دارد و از طریق یک داستان 15 تا 20 دقیقهای آن را با دیگران به اشتراک میگذارد و مردم را برای تجارب مختلف کنار هم میآورد.
داستانها الهام بخش و محرک هستند
داستانها به ما حس انسان بودن میدهند و همین امر در مورد برندها نیز وجود دارد. هنگامی که برندها معروف و معتبر میشوند، داستان آنها به مصرف کنندگان کمک میکند تا با آنها و افراد پشت یک برند و حتی افراد مختلف ارتباط برقرار کنند.
تلنگر زدن به احساسات مردم و منع کردن آنها، و صحبت درباره خیر و شر بدین معنی است که چگونه داستانها، الهام بخش و محرک هستند و در نهایت، عمل مخاطبان را هدایت میکنند. داستانها همچنین وفاداری به برند را تقویت میکنند. ایجاد روایتی پیرامون نام تجاری یا محصول شما نه تنها آن را انسانی میکند بلکه ذاتاً تجارت شما را نیز به بازار عرضه میکند. داشتن یک داستان درباره خود یا برندتان میتواند اعتماد و ارزش آورد و برای دیگران الهامبخش و محرک باشد.
داستان بینوایان اثر ویکتور هوگو را در نظر بگیرید، در انقلاب فرانسه و بعد از مرگ ژنرال لامارک، ماریوس و دوستانش با داستانهایی از رنگ سیاه که نشان تاریکی شب و دوران ظلم است و رنگ قرمز که نشان خون دوستانشان که در راه انقلاب کشته شدهاند، گرد هم میآیند، شما نیز با داستان برند و باورهایتان میتوانید مخاطبان خود را جذب خود کنید و از فراز و فرودهای خود برای آنها بگویید.
چه چیزی یک داستان را خوب میکند؟
کلماتی مانند "خوب" و "بد" به نظر کاربران مربوط هستند. اما چند مؤلفه قوی و غیرقابل بحث وجود دارد که یک تجربه داستان نویسی عالی را برای خواننده و گوینده ایجاد میکند.
داستانی خوب است که:
- سرگرم کننده باشد
یک داستان خوب باعث میشود ذهن خواننده درگیر شود و بخواهد بداند در ادامه چه اتفاقی خواهد افتاد. داستانهای معمایی و جنایی معمولا سرگرم کننده هستند و مخاطب را درگیر میکنند.
- آموزنده باشد
یک داستان خوب باید آموزنده باشد و احساسات و درک مخاطب را هدف برود. همچنین باید حس کنجکاوی را برانگیزد و اندوختهای را به دانش خواننده اضافه کند.
- جهانی باشد
یک داستان خوب باید به خوبی با تمام خوانندگان ارتباط برقرار کند و هیجانات او را برانگیزد. همچنین برای تمام مردم قابل درک باشد.
- پیوسته و سازماندهی شده باشد
داستانهای خوب از یک پیوستگی و هماهنگی پیروی میکنند که به انتقال پیام اصلی کمک میکند و باعث میشود خوانندگان بیشتر جذب آن شوند
- ماندگار باشد
چه از طریق الهام، رسوایی و چه طنز، داستانهای خوب در ذهن خواننده میمانند.
متغیرهای داستان خوب چه هستند؟
چندین متغیر وجود دارد که یک داستان را به یک داستان خوب تبدیل میکند، اما نحوه نوشتار و قصهگویی نیز بسیا مهم است، آن متغیرها به شرح زیر هستند:
- شخصیتها
هر داستان حداقل یک شخصیت دارد و این شخصیت میتواند کلید ارتباط مخاطبان شما به داستان باشد. این مؤلفه پلی بین شما، داستان نویس و مخاطب است. اگر مخاطبان بتوانند پای خود را در کفش شخصیت اصلی قرار دهند، احتمال زیادی وجود دارد که با یک CTA از طرف شما جذب میشوند. در همان بازی تاج و تخت جان اسنو آوازهی رییس وحشیها و افراد آنسوی دیوار یعنی منسرایدر را شنیده بود. کسی که توانسته بود افراد و نژادهای مختلف را در آنسوی دیوار متحد کند. از این رو برای دیدار او رفت و منسرایدر با یک CTA خوب جان اسنو را دعوت به پیوستن به افراد آنسوی دیوار کرد و باور خود را در ذهن جان کاشت. تنها با استفاده از داستان و دعوت!
- تضادها و اتفاقات
تضادها و اتفاقات و درگیریها، درسی است که شخصیت داستان، در برابر غلبه بر چالش خود میگیرد. درگیری در داستان شما احساسات را برانگیخته و مخاطب را از طریق تجربیات مربوط به آن متصل میکند. هنگام گفتن داستان، قدرت در آنچه که شخصیت می آموزد یا آموزش میدهد، نهفته است. اگر هیچ تضادی در داستان شما وجود نداشته باشد، به احتمال زیاد داستانی هم وجود ندارد.
- نتیجه و پیام اصلی
هر داستان خوب به پایان می رسد، اما همیشه لازم نیست که یک داستان خوب تمام شود. وضوح و نتیجه داستان شما باید پایان یک داستان باشد، زمینههای شخصیتها و درگیریها را فراهم کند و مخاطب خود را برای انجام یک CTA فراخواند.
فرآیند داستانسرایی چگونه است؟
دوباره میگوییم داستان سرایی یک هنر است. مثل هنر، داستان پردازی به خلاقیت، بینایی و مهارت نیاز دارد. همچنین به تمرین نیاز دارد، پس بیایید دیگر وارد فرآیند داستانسرایی شویم.
نقاشان، مجسمه سازان، نقاشان، و سفالگرها، همگی هنگام تولید هنر خود از روند خلاقانه خود پیروی میکنند. این کمک میکند تا آنها بدانند از کجا شروع کنند، چگونه چشم انداز خود را توسعه دهند و چگونه تمرین خود را با گذشت زمان کامل کنند. همین موضوع برای داستان سرایی نیز پیش میرود، به خصوص نوشتن داستان برای برندها.
چرا روند داستان سرایی بسیار مهم است؟ زیرا، به عنوان یک سازمان یا برند تجاری، به احتمال زیاد شما میتوانید یک واقعیت، ارقام و پیامهای مختلف را در یک داستان مختصر داشته باشید. چگونه میدانید از کجا شروع کنید؟ با اولین قدم شروع کنید. بعد از آن خواهید دانست که به کجا بروید (و چگونه به آنجا بروید).
1. مخاطب خود را بشناسید
چه کسی میخواهد داستان شما را بشنود؟ چه کسی قوی ترین نفع را خواهد برد و پاسخ خواهد داد؟ برای ایجاد یک داستان قانع کننده، شما باید خوانندگان خود را درک کنید و بدانید چه افرادی داستان شما را میخوانند و میخرند. قبل از قرار دادن قلم روی کاغذ یا تایپ کردن، برخی از تحقیقات را در بازار هدف خود انجام داده و شخصیت (های) خریدار (Buyers Persona) خود را تعریف کنید. این روند شما را با افرادی که ممکن است در حال خواندن، مشاهده و یا گوش دادن به داستان شما هستند، آشنا میکند. همچنین شما میتوانید برای ایجاد اساس و پایه داستان خود در ادامه از آن استفاده کنید.
2. پیام اصلی خود را بدانید
خواه داستان شما یک صفحه باشد یا بیست صفحه، ده دقیقه یا شصت دقیقه، باید یک پیام اصلی داشته باشد. پیام اصلی مانند فونداسیون و اسکلت یک خانه است که باید قبل از کارهای دیگر آن را ایجاد کنید. آیا داستان شما برای فروش یک محصول است یا میخواهد یک سرمایهگذار را جذب کند؟ توضیح خدمات یا دفاع از یک مسئله است؟ نکته داستان شما چیست؟ برای کمک به تعریف این موضوع، سعی کنید داستان خود را در شش تا ده کلمه خلاصه سازی کنید. اگر نمیتوانید این کار را انجام دهید، پیام اصلی ندارید. یادتان باشد داستان ارنست همینگوی تنها شش کلمه داشت و برای فروش یک کفش نوزاد بود.
3. چه نوع داستانی را میخواهید بیان کنید
همه داستانها با هم یکسان نیستند. برای تعیین اینکه چه نوع داستانی را میخواهید تعریف کنید، بفهمید که میخواهید مخاطبان شما هنگام خواندن چه احساسی داشته باشند یا چه واکنشی نشان دهند. این به شما کمک میکند تا تعیین کنید، چگونه می خواهید داستان سرایی کنید و دنبال چه هدفی هستید.
- هدف شما اقدام به عمل است
داستان شما باید چگونگی انجام یک عمل موفقیت آمیز در گذشته را شرح دهد و توضیح دهد که چگونه خوانندگان میتوانند، همان نوع تغییر را انجام دهند. از جزئیات بیش از حد، اغراق آمیز یا تغییرات در موضوع خود خودداری کنید تا مخاطبان شما بتوانند روی عمل یا تغییراتی که داستان شما را ترغیب میکند، متمرکز شوند.
- هدف شما معرفی برند است
داستانی را بیان کنید که دربردارنده مبارزات واقعی، انسان دوستانه، شکستها و پیروزیها باشد. مصرف کننده امروزی نیز از برندهایی که با اصالت و قصه گویی بازاریابی میکنند، ارتباط برقرار کرده و استقبال میکنند.
- هدف شما نقل ارزشها است
داستانی را بگویید که مخاطب از نظر احساسات، شخصیتها در موقعیتهای آشنا قرار گیرند تا خوانندگان بتوانند درک کنند که چگونه این داستان در زندگی آنها، معنا دارد. این امر به ویژه هنگام بحث در مورد ارزشهایی که ممکن است برخی افراد با آن موافق نباشند یا درک نکنند، بسیار مهم است.
- هدف شما ساخت اجتماع یا همکاری اجتماعی باشد
داستانی را بگویید که خوانندگان را به سمت بحث و اشتراک داستان خود با دیگران سوق میدهد. از موقعیت یا تجربهای استفاده کنید که دیگران میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و بگویند "من هم!" موقعیتها و شخصیتها را خنثی نگه دارید تا بیشترین تنوع خواننده را به خود جلب کنید.
- هدف شما انتقال دانش و آموزش است
داستانی را بیان کنید که شامل یک تجربه آزمون و خطا است، تا خوانندگان بتوانند در مورد یک مشکل و چگونگی کشف و به کار بردن راه حل اطلاعاتی کسب کنند. در مورد راه حل های جایگزین دیگر نیز بحث کنید.
4. CTA خود را مشخص کنید
هدف شما با CTA شما مشابه است، اما CTA عملی است که دوست دارید مخاطبان شما بعد از خواندن انجام دهند. دقیقاً میخواهید خوانندگانتان بعد از خواندن چه کاری انجام دهند؟ آیا از آنها می خواهید پول اهدا کنند، در یک خبرنامه عضو شوند، یک دوره را بگذرانند یا محصولی بخرند؟ این موضوع را در کنار هدف خود مشخص کنید تا مطمئن شوید که آنها برای انجام عمل صف میکشند. به عنوان مثال، اگر هدف شما ساخت یک جامعه یا همکاری و همیاری است، CTA شما ممکن است "روی دکمه اشتراک گذاری کلیک کنید" باشد.
5. رسانه و نوع داستان خود را مشخص کنید
داستانها میتوانند شکلها و فرمهای زیادی به خود بگیرند. برخی از داستانها خوانده میشوند، برخی مشاهده میشوند و برخی دیگر شنیده میشوند. رسانه انتخابی داستان شما، بستگی به نوع داستان و همچنین منابعی مانند زمان و پول دارد. در زیر چند روش مختلف برای بیان داستان شما آورده شده است.
- داستان نوشتاری
یک داستان نوشتاری از طریق مقالات، پستهای وبلاگ یا کتابها روایت میشود. این داستانها اکثرا متن هستند و ممکن است شامل برخی تصاویر شوند. داستانهای نوشتاری تاکنون مقرونبهصرفهترین روش دستیابی به داستانپردازی هستند زیرا فقط به یک برنامه رایگان مانند Google Docs… یا یک قلم و کاغذ نیاز دارند.
- داستان گفتاری
یک داستان گفتاری به صورت حضوری، مانند نمایش، صحنه یا در صفحه نمایش داده میشود. TED TALKS یک داستان گفتاریست. داستانهای گفتاری به دلیل "زنده" بودن و غیر قابل ادیت بودن آنها، برای ایجاد احساسات و انتقال پیام اصلی نیاز به تمرین و مهارت بیشتری دارند.
- داستان صوتی
یک داستان صوتی مانند داستان گفتاری است با این تفاوت که ضبط میشود - این همان چیزی است که آن را از داستان گفتاری جدا میکند. داستانهای صوتی معمولاً به صورت پادکست هستند و با تکنولوژی امروزی، ایجاد یک داستان صوتی مقرونبهصرفهتر از همیشه است. (برای یک پادکست عالی داستان محور، میتوانید چنل بی را بررسی کنید.)
- داستان دیجیتال
یک داستان دیجیتالی از طریق رسانههای متنوعی از جمله فیلم، انیمیشن، داستانهای تعاملی و حتی بازیها روایت میشود. این گزینه تا کنون برای داستانهای احساسی و همچنین داستانهای هیجانی و بصری بسیار مؤثر است، به همین دلیل نیز گرانترین نوع نیز است. اما نگران نباشید: کیفیت فیلم یا داستان دیجیتال به اندازه انتقال پیام قوی، اهمیتی ندارد!
6. شروع به ساختن و نوشتن کنید
اکنون زمان آن رسیده که قلم را روی کاغذ بگذارید و شروع به تهیه داستان خود کنید. با پیام اصلی، دانستن مخاطب هدف و CTA خوب، دیگر داستان سرایی فقط در مورد اضافه کردن جزئیات و استعداد خلاقانه به داستان شما است.
7. اشتراک گذاری داستان با دیگران
فراموش نکنید که داستان خود را به اشتراک بگذارید و تبلیغ کنید! مانند هر کار دیگر، ایجاد و تولید، فقط نیمی از نبرد است و به اشتراک گذاشتن و تبلیغ آن چیز دیگری است. بسته به نوع رسانه انتخابی شما، مطمئناً باید داستان خود را در رسانههای اجتماعی و ایمیل به اشتراک بگذارید. علاوه بر این، داستانهای نوشتاری را میتوان در وبلاگ، رسانههای مختلف یا از طریق خبرنامه در سایر پلتفرمها تبلیغ کرد. داستانهای دیجیتالی را میتوان در یوتیوب و آپارات به اشتراک گذاشت. در حالی که داستانهای گفتاری به بهترین وجه به صورت شخصی منتقل میشوند، ضبط یک اجرای زنده را بعداً به اشتراک بگذارید. هرچه مکانهای بیشتری برای داستان خود به اشتراک بگذارید، مخاطبین بیشتری نیز جذب خواهید کرد.
جمعبندی
داستان سرایی یک هنر است. این فرایندیست که هم برای مشاغل و هم برای مشتریان بسیار ارزش دارد. داستانها مردم را گرد هم میآورد و الهامبخش عمل و عکسالعمل است. همچنین، مصرفکننده امروزی براساس آنچه میفروشید تصمیم به خرید نمیگیرد، بلکه داستانسرایی شماست که آنها را به خرید ترغیب میکند. قصهگویی به شما کمک میکند به مخاطب بفهمانید چرا باید از شما خرید کند یا چگونه از شما خرید کند.
مقالات آموزشی سئو داخلی و محتوا که از دید منتوریکس برای شما مرتب شده اند:
- سئو داخلی چیست؟
- سئو محتوا چیست؟
- تحقیق کلمات کلیدی
- تقویم محتوایی
- چطور ایده های محتوایی پیدا کنیم؟
- انواع محتوا ها و فرمت های تولید محتوا
- چگونه محتوا بنویسیم؟
- جریان محتوا (Content flow) چیست؟
- داستان سرایی در تولید محتوا
- محتوای همیشه سبز
- بهبود مقالات قدیمی برای بهبود سئو
- کلمات کلیدی longtail
- کیورد استافینگ
ترتیب مقالات بالا برای تمرکز بیشتر بر روی آموزش و یادگیری مسائل مربوط به سئو است و با دنبال کردن مرتب آن می توانید به یک کارشناس ماهر تبدیل شوید.

از تخصصهای امیرحسین نوشتن مقدمهها و متنهای عجیب و جذاب است. یعنی میتواند از ترکیب خاویر زانتی، رستوران و طوفان کاترینا مقدمهای بسازد که همه را به خودش جذب کند. علاوه بر این دانش سئویی دارد و در بخش محتوای سئویی به منتوریکس کمک میکند.
انتشار مطالب فوق تنها با ذکر مرجع به همراه لینک وبسایت منتوریکس مجاز میباشد.
لطفا به حقوق هم احترام بگذاریم.
ممنون از اینکه نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید