اثر نمایش محض چیست؟ اصلا به چه کاری میآید؟ در این مطلب میخواهیم درباره اثر نمایش محض (Mere Exposure Effect) صحبت کنیم و بگوییم در دیجیتال مارکتینگ و خدمات سئو سایت چگونه میتوانیم از این اثر استفاده کنیم؟
دانلود ویدیو از آپارات اثر نمایش محض
اثر نمایش محض چیست؟
در مشاوره دیجیتال مارکتینگ اثر نمایش محض اصطلاحیست که برای اولین بار دنیل کاهنمان آن را مطرح کرد. دنیل کاهنمان برنده جایزه نوبل به تیمش پیشنهاد میکند که اثری به نام نمایش محض داریم. یعنی هنگامی که شما به صورت فراوان یک پدیده، یک برند یا یک چهره را میبینید، در ناخودآگاه شما از طریق فعل و انفعالات شیمیایی که صورت میگیرد، پدیده هر چند که منفی باشد، در ذهن شما به صورت مثبت ثبت خواهد شد. حتی ممکن است شما یک حس دوستی هم به آن پدیده یا برند داشته باشید.
کوکاکولا به خوبی از این اثر استفاده میکند
به همین دلیل است که برندهای بزرگ که نیازی به تبلیغات هم ندارند، بر روی تبلیغات در گوگل خود بسیار سرمایه گذاری میکنند چون باید به صورت همیشگی برندشان را جلوی چشم ما بیاورند و ما آنها را ببینیم.
دنیل کاهنمان میگوید در کشورهای دیکتاتوری از اثر نمایش محض بسیار استفاده میشود. به این صورت که در این کشورها عکس رهبران و سران به صورت قدی در تمامی شهر نصب شدند و مردم میتوانند آنها را ببینند.
اثر نمایش محض در دیجیتال مارکتینگ
در دیجیتال مارکتینگ ابزاری به نام Retargeting وجود دارد که با تکنیکهای مختلفی در گوگل ادز یا اد نتورکهای داخلی میتوانیم از آن استفاده کنیم. در این روش یک کاربری که قبلا ما را دیده است را دوباره مورد هدف و تارگت انواع مدلهای تبلیغاتی قرار میدهیم. در اینجا شاید کاربر حتی کمی اذیت و آزار شود و اعصابش خرد شود، ولی باید بدانیم که احتمالا در ناخودآگاه این شخص داریم تاثیر مثبتی میگذاریم و به بهینه سازی نرخ تبدیل کمک میکنیم.
ریتارگتینگ یک ابزار جادویی است
این مسئله به دیجیتال مارکترها میگوید به جای اینکه تعداد زیادی از آدمها را مورد هدف قرار دهید، تعداد محدودتری را تارگت کنیم اما همین تعداد به فراوانی ما را ببینند. بسیاری از منابع میگویند برای اینکه کاربری یک برند را به یاد آورد، حداقل 7 مرتبه باید با نام و نشانی برند برخورد کند.
سخن آخر
با ابزار ریتارگتینگ به راحتی میتوانیم از اثر نمایش محض استفاده کنیم و بارها بارها خودمان را به مخاطب نشان دهیم تا در دلش جایی باز کنیم. نظر شما در مورد این موضوع چیست؟
اگر این مطلب برایتان جالب بود، سری به مطلب «چه چیزی موقع خوردن ماست میوهای بیشتر حال میدهد؟» هم بزنید.
ایدئولوژی اصلی ساسان اینه تا اونجایی که میتونه به کنجکاویهاش پاسخ مثبت بده. برای همین، کارها و علایق جورواجوری رو دنبال میکنه؛ مثلاً: غواصی، دوچرخهسواری، یوگا، گیاهشناسی، عکاسی ماکرو و... تو کار هم همین طور بوده: از مدیر فروش بازاریابی تا منابع انسانی، دیجیتال مارکتینگ و تدریس...
انتشار مطالب فوق تنها با ذکر مرجع به همراه لینک وبسایت منتوریکس مجاز میباشد.
لطفا به حقوق هم احترام بگذاریم.
ببین این قضیه بستگی به شیوه ارائه اش داره. بله این امکانش هست که نتیجه عکس بده و حال مخاطب رو بد کنه. یه اصطلاحی هست به اسم ad fatigue که میشه «اه حالم به هم خورد انقد این تبلیغارو دیدم»
برای اینکه از این قضیه دوری کنیم باید استراتژی درستی بچینیم. مثلا ترتیب نمایش تبلیغات رو مدیریت کنیم، بهش میگیم ad frequency. مثلا توی تبلیغات یوتیوب اینجوریه که میتونیم بگیم در روز، 3 بار تبلیغ منو نشون بده. یا فاصله زمانی شو مشخص کنیم.
یه کار دیگه اینه که به audience برند توجه کنیم و تبلیغات رو براشون شخصی سازی یا customize کنیم.
بیا درباره همین همین کوکا کولا مثالمونو تکمیل کنیم. کوکا کولا برای اینکه دچار بیزاری از تبلیغ نشه، چندتا برنامه داره:
1- محتوای متنوع و تعاملی فوق العاده ای داره. از استوری تلینگ خیلی زیاد استفاده میکنه و تلاش میکنه داستان تبلیغاتش تکراری نباشه
2- کمپین های فصلی رو ران میکنه و همین باعث میشه که از یکنواختی بیاد بیرون. برای مسابقه های سوپر بول آمریکا، کریسمس و تعطیلات کلی تبلیغات میزنه که هرکدوم با سال قبلش فرق داره
3- از تکنیک تبلیغاتی multi channel approach استفاده میکنه و توی تمامی پلتفرم های تبلیغاتی انلاین و آفلاین حضور داره و از اون مهم تر این تبلیغات رو در فرم های متفاوت محتوایی ارائه میده
4- از محتوای UGC یا محتوایی که کاربرها و مشتریانش تولید میکنند غافل نیست. چالش میذاره توی اینستاگرام، از کاربرها میخواد که تجربه شون رو بگن و کارای اینجوری هم به mere exposure کمک میکنه
در کل داستان اینه که برای داشتن یه اثر نمایش محض مثبت باید تنوع داشت، به مخاطب فکر کرد، از فرم های مختلف تبلیغاتی استفاده کرد و هیچوقت به یک شیوه نمایش بسنده نکرد.